السلام علیک یا مولا عالمی را غریبی ات کشته ای غریب غروب سامرا عالمی را غریبی ات کشته
گرچه بی آبرویم آقا جان هر چه باشم ولی گدای توام دیدن مرقدت چه حالی داشت از همان روز در هوای توام
آشنای غریب دلتنگی ای امام عزیز دل خسته دست های گره گشای تو را غل و زنجیر ظالمان بسته
از دعای قنوت نیمه شبت همگان استفاده می بردند نیمه شب بود و کوچه ها تاریک که تو را هم پیاده می بردند
قصّه ی کوچه های باریکی می شود پیش چشمتان تکرار آهِ مظلوم و اشکِ غربت تو سامرا شد مدینه باز این بار
چقَدَر خون دل که از دست بی وفا مردم زمان خوردی پسر مرتضی و بزم شراب عجب ارثی از عمّه ات بردی
لااقل خوبی اش در این بوده حرفی از خیزران نبود آقا حرفی از یک سر بریده نبود خواهری نیمه جان نبود آقا ...
ارسال دیدگاه