بدون تو دیگه دلم نداره طاقت و صبری
چطوری بارونی نشه بی تو این چشمای ابری
بیا که رنگ و بوی حق بگیره تموم دنیا
بیا که معنا بگیره غیرت و اخلاص و تقوا
بیا ای روح مناجات ، بیا ای قبله ی حاجات
هستی امام اشک و امید عمه ی سادات
******
نگاه تو صحیفه ی غصه و غربت و درده
مصیبتای کوفه با دل تو بگو چه کرده
از سنگایی که زخم تو دادن التیام نمی گم
از کینه ی یهودی و کوچه های شام نمی گم
نمی گم از خونه ای که یه گوشه ش وادی طور بود
نمی گم از اون سری که تا سحر کنج تنور بود
شاعر : یوسف رحیمی
- یکشنبه
- 13
- اردیبهشت
- 1394
- ساعت
- 14:26
- نوشته شده توسط
- محمد
- شاعر:
-
یوسف رحیمی
ارسال دیدگاه