• دوشنبه 3 دی 03

 امیر عظیمی

شهات حضرت موسی بن جعفر علیه السلام -( ما خاک پای دوستان اهل بیتیم )

3751
9

ما خاک پای دوستان اهلبیتیم
خصم تمام دشمنان اهلبیتیم    

ریزه خورِ هر روزِ خوان اهل بیتیم
اولاد حیدر را همیشه دوست داریم

موسی بن جعفر را همیشه دوست داریم
یارب چرا خورشیدمان رو به غروب است؟

دنیای ما، زندان آدم های خوب است
در این میان هر کس که محبوب القلوب است

باید که در زندان غم در بند باشد
یک عمر دور از همسر و فرزند باشد

آقای ما، موسی بن جعفر بین زنجیر
دارد دگر زندان به زندان می شود پیر

این روزهای آخر آقا شد زمینگیر
مابین غلّ و جامعه پایش خمیده

پایش فقط نه، کل اعضایش خمیده
این مرغ افلاکی دور از آشیانه

آزرده از زخم زبان های زمانه
آن قدر خورده از یهودی تازیانه

دل در از بر روضه هایش گریه می کرد
حتی اجل بر روضه هایش گریه می کرد

او که صدایش سینه را آرام می کرد
بدکاره ی بدنام را خوشنام می کرد

گریه برای شیعه، صبح و شام می کرد
دیگر وجودش از شکنجه رنجه رنجه است

دور از رضا بودن برای او شکنجه است
او بر شکنجه، پیکرش حساسیت داشت

برچکمه ی دشمن سرش حساسیت داشت
بر اسم زهرا مادرش حساسیت داشت

«هر قدر می خواهی بزن بر پیکر من
اما نبر نام عزیز مادر من

زهرای ما، غمدیده ی شهر مدینه
زهرای ما، رنجوره ی مسمار کینه

زهرای ما، بستر نشین زخم سینه
اُمّ الائمه کوثر ما اهل بیت است

اول شهیده، مادر ما اهل بیت است»
بغداد، آخر غرق در حزن و عزا شد

زندان هارون مقتل آقای ما شد
موسی بن جعفر کشته ی زهر جفا شد

شیعه برای او بمیرد، داد و بیداد
جسمش به غربت می رود تا جسر بغداد  

اما خدا را شکر، آقامان کفن داشت
این لحظه ی آخر به تن یک پیرهن داشت

در پای تابوتش، خدایی، سینه زن داشت

در کربلا بر جدّ او خندید دشمن
پیراهنش را از تنش دزدید دشمن

شاعر : امیر عظیمی

  • یکشنبه
  • 20
  • اردیبهشت
  • 1394
  • ساعت
  • 8:6
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران