وارث حیدری ای عمو چرا بی لشکری ای عمو
منو نمیبری ای عمو منو نمیبری ای عمو
راهی میدون شدم حالا مثل داداشم
نبینم تنها شدی مگه من مرده باشم
آه وسط جنجال اومدم
وای تا دم گودال اومدم
وای عمو حسین
توحرم آشوبه خواهرت
میدونه میریزن بر سرت
چقده ز خیمه پیکرت چقده ز خیمه پیکرت
پدری کردی برام تو با این که عمومی
نمیذارم تنها بشی بین یک مشت حرومی
وای آخه چه جور جنگه عمو
وای دست اینا سنگه عمو
وای عمو حسین
یکی غنیمتی میشماره
سر تو سنگاشون میخوره
دستمو قاتلت میبره دستمو قاتلت میبره
روی سینه ات آخرش شهادتینو گفتم
منو میبخشی عمو روی زخمات میفتم
وای یکی میاد سمت سرم
وای یکی میره سمت حرم
وای عمو حسین
- پنج شنبه
- 4
- تیر
- 1394
- ساعت
- 7:30
- نوشته شده توسط
- علی
ارسال دیدگاه