سر زدی بر من در این دل شب
دست و پا گم کردم در تاب و تب
گر پیش تو از جا بر نخیزم
ناتوانم نگشتم بی ادب
ای سر دور از بدن
عشق من ای عمر من
ابتا یا حسین
ابتا یا حسین
ابتا یا حسین
ابا المظلوم یا حسین
سر زدی بر من در این دل شب
دست و پا گم کردم در تاب و تب
گر پیش تو از جا بر نخیزم
ناتوانم نگشتم بی ادب
ای سر دور از بدن
عشق من ای عمر من
ابتا یا حسین
ابتا یا حسین
ابتا یا حسین
ابا المظلوم یا حسین
سر زدی بر من در این دل شب
دست و پا گم کردم در تاب و تب
گر پیش تو از جا بر نخیزم
ناتوانم نگشتم بی ادب
ای سر دور از بدن
عشق من ای عمر من
ابتا یا حسین
ابتا یا حسین
ابتا یا حسین
ابا المظلوم یا حسین
جوهر نمانده در صدای من
بوسیده کعبه نی اعضای من
تا بمیرم دور تو میگردم
گر گذارد زنجیر پای من
میخوابیدم شب ها ای آفتاب
تا ببینم شاید رویت به خواب
با اشک خون بر خاک ویرانه
مشق شب مینوشتم بابا آب
خسته ام ای خونین سر
همراهت من را ببر
ابتا یا حسین
ابتا یا حسین
ابتا یا حسین
ابا المظلوم یا حسین
- یکشنبه
- 7
- تیر
- 1394
- ساعت
- 6:35
- نوشته شده توسط
- علی
ارسال دیدگاه