محفل ما ساقیا امشب به عشقت منجلی است
هم به لب ذکر حسن هم ذکر مولایم علیست
هر که آمد امشبی در جمع ما مستی کند
فخر بر دنیا و عقبی فخر بر هستی کند
هر که آمد شک نکن با لطف مولا آمده
شاد باش امشب دلا نوزادِ زهرا آمده
شاد باش امشب بزن بر طبل مستی تا ابد
لعن کن بر دشمنانش لعنِ بی حدُّ و عدد
شاد باش امشب نگاهت میکند دلبر یقین
چشم خود را باز کن نوزاد زهرا را ببین
چشم خود را باز کن آقای محشر آمده
حضرت شور افرین آن سبط اکبر آمده
چشم خود را باز کن نورُ اللهِ العظمی ببین
بوسه ای از صورتش امشب بیا ای دل بچین
چشم خود را باز کن فرزند کوثر آمده
صاحب و مولای ما در روزِ محشر آمده
چشم خود را باز کن الطافِ عرفانی ببین
در کنارِ مجتبی ای دل بیا یک دم بشین
چشم خود را باز کن دارد نگاهت میکند
با زبان بی زبانی هی صدایت میکند
آمدی در محفلم خوش آمدی ای یار من
دلبری کردن برایت گشته هر دم کار من
آمدی با کوله باری از گناه در محضرم
آمدی تا در زنی یک بار دیگر بر درم
آمدی قطعا شفیعت میشوم در نزد هو
بر من ای یار نکو همواره دردت را بگو
من حسن ان زاده ی ازاده ی پیغمبرم
دردهای شیعیانم را دمادم میخرم
من نظر می افکنم بر دردهای بیکران
رفع حاجت میکنم از شیعیان در هرزمان
شیعه ام دیگر گناه بس کن گناه مال تو نیست
دور شو از معصیت وقتی که مولایت علیست
پر بزن در آسمان فارغ ز طوفانِ بلا
غم مخور من میکنم امضا برایت کربلا
نیمه ی ماه خدا کن توبه تا دریا شوی
مورد لطف علی دلداده بر زهرا شوی
نیمه ی ماه خدا خود را بیا پیدا نما
تا شوی محبوب حق تا از گناه گردی جدا
اخر ای محبوب من باشد گناه همچون سراب
دل اگر الوده گردد میشود از دم خراب
پشت پا زن بر گناه قدرت فراتر از گناست
شیعه ی ما دم به دم دور از گناه دور از خطاست
شیعه ی ما گر شود آلوده تائب میشود
شیعه ی ما منتظر بر یار غائب میشود
شیعه ی ما دوست دارد پر بگیرد تا خدا
شیعه دنیا را نمیخواهد بدونِ مرتضی
- جمعه
- 12
- تیر
- 1394
- ساعت
- 14:14
- نوشته شده توسط
- سید محسن احمدزاده صفار
ارسال دیدگاه