باباجونم داری میری از پیش زینبت با فرقی که از هم گسسته
دل زینب مثه پهلوی مادر فاطمه شده غرق خون و شکسته
میشه قلب من با غصه سهیم میخوای بری بازم من میشم یتیم
قامتم کمون میشه از غمِ فراق مادر و این داغ عظیم
غریب کوفه یا مرتضی علی 4
*********
درِ خونه برای عیا دتت اومدن با ظرفای شیر باز یتیما
پاشو بابا منو هم مث یتیما بگیر توی آغوشت جان زهرا
چشم به راهی و فکر مادری تو رو خدا نگو که میخوای بری
گریه های تو قاتلم شده منم دلم شکسته، تو مضطری
غریب کوفه یا مرتضی علی 4
*********
چاه کوفه نکش انتظار که دیگه علی شده راحت از آه شبها
شده راهی با شوقی عجیب با امن یجیب تو این شام قدر پیش زهرا
مادرم اومد از جنت و برد غریبی که یه عمر خون دل می خورد
ولی دلم خوشه که بابام منو به دست ساقی کربلا سپرد
غریب کوفه یا مرتضی علی 4
شاعر : امیر حسن سالاروند
- شنبه
- 13
- تیر
- 1394
- ساعت
- 7:1
- نوشته شده توسط
- علی
- شاعر:
-
امیر حسن سالاروند
ارسال دیدگاه