تو مسجد كوفه ، می بینه باز مهتاب
خورشید طلوع كرده ، از مشرق محراب
پهلون خیبر ، روح عباداته
این لحظه آخر ، گرم مناجاته
مولای یا مولای انت السلطان
مولای یا مولای انت الرحمن
ارحمنی یا رب ، انت العظیم
و من لی غیرك ، انت الحكیم
حیدر یاحیدر
******
سخته به والله ، برای یک دختر
ببینه باباش رو ، باحالتی مضطر
میبینه مهمونش ، کنارایوونه
باصحبتاش داره ، دلومیلرزونه
خیره شده چشماش سوی بالا
داره به لب نجوا انالله
داره چشای ، ابری بابا
آروم میخونه ، زهرا یازهرا
حیدر یاحیدر
******
میرسه آوایی ، محزون و درد آور
یا ایها العالم قد قتل الحیدر
غرق به خون شد تا ، محاسن مولا
جلو جلو دیدش ، صحنه عاشورا
شیب الخضیب ای وای ای وای ای وای
خدالتریب ای وای ای وای ای وای
حسین تو گودال ، غوغا به پا شه
باضرب خنجر ، سرت جدا شه
حیدر یاحیدر
شاعر : ابوالفضل آلوئیان
- یکشنبه
- 14
- تیر
- 1394
- ساعت
- 5:55
- نوشته شده توسط
- علی
- شاعر:
-
ابوالفضل آلوئیان
ارسال دیدگاه