شب آخر رسیده علی چشاشُ بسته
گوشه حجره ای وای دل همه شکسته
میری و جواب بچه یتیما رُ کی میده
کی می دونه علی از دست کوفه چی کشیده
بابای مهربون ما ، داره میره پیش خدا
زیر لب هی زبون می گیره سلام زهرا
بابا حیدر
******
همه چشما پرآبه حال حیدر خرابه
این لحظه های آخر برا زینب عذابه
می دونه که باباش براش مث یه پهلوونه
نفسش می گیره داره امن یجیب می خونه
حق علی ادا شده   مسافر خدا شده
خونۀ مرتضی علی غوغا شده
بابا حیدر
******
دیگه وقتش رسیده دیدن که حیدر امشب
دست حسینُ اینجا گذاشت تو دست زینب
می خونه یه روزی کربلا خواهرت اسیره
تو رُ می زنن و زینب تو زبون می گیره
امون از این سرنیزه ها ، کشتن تو رُ مسلمونا
زینبُ کشته حرف این نامحرما
حسین جانم

شاعر : ایمان مقدم