تو شب پر مصیبت با غم و درد و غربت
می کنه دیگه امشب علی وصیت
رفتنی شده مولا رو لبش ذکر زهرا
بچه هاش بیقرارن کنار بابا
میگه مولا باچشم خونبار طبیب نیارید
دیگه کارم گذشته از کار طبیب نیارید
خون سرمن خون دل سی سالمه
یه عمری غربت قرینه با احوالمه
یادم نمیره مدینه اونروز سیاه
جای طناب هم هنوز روپروبالمه
ای غریب آقام غریب آقام یاحیدر
******
میگه با رنج و زحمت من میشم دیگه راحت
خسته ام از زمونه دارم شکایت
میرسه بوی زهرا من میرم سوی زهرا
فرق من شده مثله پهلوی زهرا
چاه کوفه محرم غمهام خدانگهدار
دیگه امشب مهمون زهرام خدانگهدار
خدانگهدار روح علی پر می زنه
زینب مضطر به سینه و سر می زنه
کوفه و زینب روضه ناموس علی
این غصه آتیش به دل حیدر می زنه
******
پلکای نیمه بازش سینه ی پره رازش
دیدنی شده امشب راز و نیازش
آسمون چش براهه رولبه همه آهه
بی علی روزگار دنیا سیاهه
میگه زینب عزیز بابا خدانگهدار
من میرم تو می مونی تنها خدانگهدار
می بینمت که میون غصه اسیری
تو اوج غمها تو هزار دفعه میمیری
میای توگودال به جای مادرت زهرا
از رگ پاره با گریه بوسه میگیری
شاعر : حسین رحمانی
- سه شنبه
- 16
- تیر
- 1394
- ساعت
- 6:19
- نوشته شده توسط
- علی
- شاعر:
-
حسین رحمانی
ارسال دیدگاه