تیری آمد سه شعبه ز شاخه تو را چیده اصغر
طوری زد که تمام گلو را تراشیده اصغر
بر سر دستم نشستی
تو صف دشمن شکستی
همه اهل حرم از این غم عظما لرزیدند
وسط این همه لشکر به تو و من خندیدند
لالا اصغر لالایی لالایی
حیرانم که چگونه تنت را برم تا خیمه
هی می افتد به خاک بیابان سرت خیمه
بر در خیمه پریشان
مادر تو دیده گریان
نتوانم بدنت را برسانم مه پاره
شده خالی حرم از تو شده مادر بیچاره
لالا اصغر لالایی لالاییش
- پنج شنبه
- 25
- تیر
- 1394
- ساعت
- 6:36
- نوشته شده توسط
- علی
ارسال دیدگاه