بهر جارو زدن صحن تو مژگان داریم
جگر پاره ز داغ تو به دندان داریم
مو پریشان شده ی زلف پریشان توایم
ما در آشفتگی عشق تو سامان داریم
منت از دست طبیبان نکشیدیم دمی
چون به دستان شفا بخش تو ایمان داریم
جانمان خرج عزایت نشود می میریم
ما فقط بین حسینیه به تن جان داریم
همه چشمیم ، بنه پا ، بخدا دلتنگیم
چند یعقوب در این کلبه ی احزان داریم
ما شنیدیم برات حرمت دست رضاست
انتظار نگه از شاه خراسان داریم
بخدا حسرت هر طائر قدسی است رفیق
شور و حالی که در این روضه ی رضوان داریم
شاعر : جعفر ابوالفتحی
- یکشنبه
- 18
- مرداد
- 1394
- ساعت
- 20:38
- نوشته شده توسط
- خادم الحسين (ع)
- شاعر:
-
جعفر ابوالفتحی
ارسال دیدگاه