تمام غصه ي من درجهان بود ان دم
خدا نکرده برون گردم از سراي حسين
خوشم که گشته عجين مهر او به اب وگلم
خدا خريده دلم رافقط براي حسين
خدا کند که قبول کند به نوکري اش
فدا کنم همه ي هستي خود به پاي حسين
بود تما اميدم که لحظه ي اخر
کنم نظاره بر ان روي دلرباي حسين
کنم به عالميان فخر چون به هردو سرا
غلام حضرت زهرايم وگداي حسين
کمان را شکست
غمي قامت اسمان را شکست
ببين حرمله
که پشت امام زمان را شکست
چنان زه کشيد
که از بغض حيدر کمان راشکست
- دوشنبه
- 2
- شهریور
- 1394
- ساعت
- 9:25
- نوشته شده توسط
- مجید قنبری
ارسال دیدگاه