ظرفِ ششماه رسیدی به مقاماتِ عجیب..
بابِ حاجاتی و داری چه عنایاتِ عجیب
ظرفِ ششماه پریدی و آغاز شدی...
وَ نصیبت شده است فیضِ ملاقاتِ عجیب
دستِ خالی نشود رد ز درِ خانه ی تو..
دیده شد از درِ تو..لطف و کراماتِ عجیب
علیِ کوچکِ ارباب..بزرگی ز شماست...
خوانده اند نامِ تو را سیّد ساداتِ عجیب
به تو وابستگی اش بود شدید و دگر آسوده نخفت
وَ رباب است علی..صاحبِ عاداتِ عجیب
کودکی داشت خیالی به برش..یادِ تو بود
همه دیدند از این خسته دل..حالاتِ عجیب
روی نیزه شده ای حجّتِ حق بر مردم..
با تو رو کرد خداوند چه آیاتِ عجیب
سرِ تو خورد زمین مثلِ پدر در شامات
در تو باشد بخدا حسّ ِ مواساتِ عجیب
- پنج شنبه
- 23
- مرداد
- 1399
- ساعت
- 14:38
- نوشته شده توسط
- محدثه محمدی
- شاعر:
-
محسن راحت حق
ارسال دیدگاه