کربلا خونمه از چی دل بکنم
حق دارم که بگم باتوهم وطنم
بارونه بارون چشمای گریون
این شبا گریه عادتم شده
توی رویاشم کربلا باشم
برا یکی دو ساعتم شده
خیلی بی تابم نکنه خوابم
حالا که دیگه نوبتم شده
وای کرب و بلا
*********
باز ببین اومدم با با یه چشمای خیس
جزو گریه کنا اسممو بنویس
منم و اشکام همینو می خوام
که اینا یادگاری می مونه
ما میریم اما حرفا تو دنیا
یه دنیا بی قراری می مونه
با تو می دونم دل دیوونم
تو پاییزم رهایی می مونه
وای کرب وبلا
دنیا می گذره وفکر اخرتم
باتو شک ندارم غرق مغفرتم
عشق تو پا که شکر خدا که
تو هئیت توسینه زن شدم
اگه گداتم از نوکراتم
ازکرم امام حسن شدم
غم تو خوردم اخرش مردم
با پیرهن سیاه کفن شدم
- چهارشنبه
- 4
- شهریور
- 1394
- ساعت
- 6:33
- نوشته شده توسط
- مجید قنبری
ارسال دیدگاه