• شنبه 29 اردیبهشت 03


تشنه معجزه -( پدری نوحه کنان گوشه ایوان حرم )

3434
3

پدری نوحه کنان گوشه ایوان حرم
به لبش زمزمه ای داشت،رضا جان؛ پسرم

پسرم رفته زدستم به دلم تاب بده
تشنه معجزه هستم قدحی آب بده

ما،دراین شهرغریبیم،خودت میدانی
نکندسائل خودرازحرم میرانی

"مابه این درنه پی حشمت وجاه آمده ایم
ازبد حادثه اینجا به پناه آمده ایم"[1]

ارمنی،گبر،یهودی،مسلمان،ترسا
داده ای کوروفلج رابه نگاهی تو شفا

ماکه همسایه بانوی کرامت هستیم
وبه آ ن گنبدوایوان طلا دل بستیم

درهمین حال وهوابودکه قلبش لرزید
حلقه اشک به چشمان پدر،جان بخشید

حسش این بودکه ازغصه رهاخواهد شد
شامل مرحمت ولطف رضا (ع)خواهد شد

درهمان لحظه پسرچشم خودش راواکرد
 دم عیسای جهان باردگرغوغا کرد

روی تختش پسرک مرغ دلش راپرداد
با تمام نفسش ذکررضا(ع)را سرداد

حال چندیست ـــ نفس ـــ ازهمه بیزا رشده
شاعرشعرهمان کودک بیمارشده
1.ازابیات حافظ

شاعر : سید مصطفی فاطمی نویسی

  • چهارشنبه
  • 4
  • شهریور
  • 1394
  • ساعت
  • 7:9
  • نوشته شده توسط
  • نفس

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران