در ره دین وقران می روم سوی میدان
محتبای خیامم ای عموجان
حاجتم رامی گیرم در رکابت می میرم
ازعسل هم شیرین ترشد تقدیرم
ای عموی مظلومم بابن الزهرا یابن الزهرا
************
رزم کوبنده کردم فتح پاینده کردم
شیر جنگ جمل رازنده کردم
بی زره من را دیدند نقل سنگی پاشیدند
روی جسمم با مرکب می چرخیدند
ای عموی مظلومم یابن الزهرا یابن الزهرا
ناتوانم بگویم الوداع ای عمویم
بس که پاخورده اینجا درگلویم
کوله بارم رابستم برشهیدان پیوستم
بابقیه حالا من هم قد هستم
ای عموی مظلومم یابن الزهرا یابن الزهرا
*************
- شنبه
- 14
- شهریور
- 1394
- ساعت
- 15:26
- نوشته شده توسط
- مجید قنبری
ارسال دیدگاه