تو که اینگونه روی خاک ز هم واشده ای
وای بر من که دچار غم عظما شده ای
دیشب ازطعم خوش مرگ وعسل میگفتی
ظهرامروز در این معرکه معناشده ای
بی زره رفتی و از هرطرفی سنگ زدند
که چنین سرخ ترین لاله ی صحراشده ای
هرکسی از تن صدپاره ی تو سهمی برد
در کریمی خودت وارث بابا شده ای
سمّ مرکب همه جای بدنت را له کرد
بی سبب نیست اگردرهم شن ها شده ای
استخوان قفس سینه ی تو خرد شده
تازه حالا نوه ی حضرت زهرا شده ای
بردنت تا دم خیمه چقدر سخت شده!!
باورم نیست چرا هم قدّ سقا شده ای
شاعر : محمد حسن بیاتلو
- شنبه
- 17
- مهر
- 1395
- ساعت
- 7:30
- نوشته شده توسط
- ایدافیض
- شاعر:
-
محمد حسن بیات لو
ارسال دیدگاه