دیگه موندن برام عذابه
چشای خستم پره آبه
خدا حافظ ام البنین و
سکینه و زینب و ربابه
خواهر ؛ منکه صبر تورو ندارم - دیگه بی تاب و بیقرارم
حلالم کن تنهات میذارم
بودم کنارت ، ولی علم رو ، تو به روی شونت می بردی
تو بیشتر از من ، تو کوفه و شام ، کعب نی تازیونه خوردی
حالا کنارم ، این دم آخر ، پیرهن خونی رو آوردی
آه و واویلا وای حسینم
منو اشک و دلی حزینه
دارم آتیش میون ِ سینه
خدارو شکر نمازو دفنم
بدستای زین العابدینه
خواهر ؛ تو خمیدی منم خمیدم - دنبالت تا گودال دویدم
تو رسیدی منم رسیدم
یادت میاد که، گوشه ی گودال ، ناله ی مادرو شنیدیم
دم غروب بود ، که خیمه هارو ، توی غارت تو شعله دیدیم
آتیش گرفتیم ، تا بچه هارو ، ازتو آتیش بیرون کشیدیم
آه و واویلا وای حسینم
این همه رنج و گریه بسه
ندارم شرح ِ حال ِ قصه
دیگه نیست نامم ام کلثوم
صدام کنید دیگه اُمِّ غصه
خواهر؛ تو دلم باز هول و ولا شد - حجره ی من کرب وبلا شد
خواهر تو حاجت رواشد
یادم نمیره ، کوفه وشام و ، نگاه ِ مردای بی غیرت
سعی ِ من این بود ، با دشمن رذل ، تو نشی همکلام و صحبت
قسمت نشد که ، دوباره باهم ، کربلایی بریم زیارت
آه و واویلا وای حسینم
- یکشنبه
- 22
- شهریور
- 1394
- ساعت
- 5:19
- نوشته شده توسط
- مجید قنبری
ارسال دیدگاه