عمو نگو که یار سینه سپر نداری
تا وقتی که من هستم نگو پسر نداری
حرفام حرفای این دله جونم ناقابله
وقتی که موی تو تو دست قاتله
داره خونم می ریزه اما مثل همیشه
عبدالله از تو یه لحظه جدا نمیشه
عم جون تویی همه هست من
به فدای تو سر و دست من
******
خدا رو شکر که دارم حاجتمو می گیرم
منم شبیه قاسم تو آغوشت می میرم
حالا بین گودالم و وا کردم بالم و
آشفته کرده این حالت احوالم و
ببین پرپر می زنه روی جسمت بدنم
حالا مثل پسرای تو جون می کنم
عم جون تویی همه هست من
به فدای تو سر و دست من
شاعر : محسن طالبی پور
- شنبه
- 11
- مهر
- 1394
- ساعت
- 13:58
- نوشته شده توسط
- حمید
- شاعر:
-
محسن طالبی پور
ارسال دیدگاه