به آتیشم کشیده نفسای ضعیفت
این صورت کبود و این بدن نحیفت
ای وای پیرم کرده چشات معصومی ی نگات
لرزشهای صدات خشکی ی رو لبت
همه مشکا خالیه مشک سقا خالیه
شرمنده ام آخه دست بابا خالیه
دست و پا نزن علی اصغرم
لالایی بخواب گل پرپرم
******
نفستو گرفتن که نفسم می گیره
چیزی نمونده بابا از غم تو بمیره
لای لای طفلک من بخواب مردم از این عذاب
با چه رویی برم به خیمه رباب
شدم آواره ی تو زار و بیچاره ی تو
وقتی خون می ریزه از رگ پاره ی تو
دست و پا نزن علی اصغرم
لالایی بخواب گل پرپرم
شاعر : محسن طالبی پور
- شنبه
- 11
- مهر
- 1394
- ساعت
- 14:5
- نوشته شده توسط
- حمید
- شاعر:
-
محسن طالبی پور
ارسال دیدگاه