چقدر اینجا هوا سنگینه
غروب کرببلا غمگینه
اینا نیزه س یا که نخلستونه
سفره ی مهمونیشون رنگینه
ببین از گریه پرم خیلی آشوبه دلم
داداشم دور نشو از مقابلم
نیزه دارا خیره به اکبرتن
دنبال صید علی اصغرتن
اومدن بلوا کنن ، سرا رو جدا کنن ، به سر نی ها کنن
*********
من از این دشت بلا می ترسم
از سکوت کربلا می ترسم
خیلی آشفته شد احوالم
از جدایی به خدا می ترسم
غریب مادر من بیا و خیمه نزن
بریم از اینجا داداش بی کفن
چرا هی پیش چشام می کشی آه
دلم و می بری توی قتلگاه
می بینم روضه ها رو ، سیلی به صورتا رو ، گریه ی معجرا رو
شاعر : محسن طالبی پور
- شنبه
- 11
- مهر
- 1394
- ساعت
- 14:30
- نوشته شده توسط
- حمید
- شاعر:
-
محسن طالبی پور
ارسال دیدگاه