لالایی خدا کنه بارون بباره
لالایی گلم دیگه آروم نداره ، لالایی
لالایی علی چرا به پیچ و تابی
لالایی خدا کنه یه کم بخوابی ، لالایی
ای پسرم ، الهی که بشم فدات
رمق نمونده تو چشات
خون می چکه از رو لبات
ای پسرم ، تو قاتل جون منی
داری تلظی میکنی
لباتو بر هم میزنی
علی اصغر من میری به سمت میدون
خدا پشت و پناهت برو آروم علی جون
لالایی علی لای لای
******
لالایی گلم رو نی آروم گرفته
لالایی خدا کنه سرش نیفته ، لالایی
لالایی داره می میره مادر تو
لالایی بزرگه نیزه از سر تو ، لالایی
مثل عموت ، مرد نبرد و جنگ شدی
رو نی چقدر قشنگ شدی
اسیر تیر و سنگ شدی
مثل عموت ، پناه عمه ها شدی
قاتل جون ما شدی
چرا رو نیزه ها  شدی
چه جور طاقت بیارم خون از سرت روونه
دیگه دارم میمیرم خدا خودش میدونه
لالایی علی لای لای

شاعر : سید هاشم ساعی