جون منو به لبهام رسوندی
رفتی و بابا پیشم نموندی
خیلی دل من تنگه صداته
چند روزه واسم قرآن نخوندی
باید منو بازم تو آغوشت بگیری
باید بگی هیچ وقت تو از پیشم نمیری
آرزو کردم شبیه زهرا
نباشم بابا دیگه تو دنیا
بابای خوبم
******
تو کربلا سوخت چادر نمازم
دست کوچیک و موهای نازم
اما بابایی عیبی نداره
با غصه ی تو سخته بسازم
این تاولا جای قل و زنجیرداغه
بابا شبی افتادم از بالای ناقه
این روزا از درد دیگه بی هوشم
شامیا از بس زدن تو گوشم
بابای خوبم
شاعر : محسن طالبی پور
- یکشنبه
- 12
- مهر
- 1394
- ساعت
- 12:18
- نوشته شده توسط
- حمید
- شاعر:
-
محسن طالبی پور
ارسال دیدگاه