عمه ی سادات بی قراره ، غصه و غمهاش بی شماره
تموم غصه اش غم یاره
تنها امیدش زیر خاکه ، برا عزیزش سینه چاکه
رو خاک دلبر سر می ذاره
******
برادر ناز من ، همه امید زینب
فدای مزار تو ، تویی شهید زینب
عزیز خواهر ، دلم شکسته ، مثل سر تو حسین جان
دیگه بریده ، زغم و غصه ، این خواهر تو حسین جان
رفتی و زینب موند و غمها ، وای از جسارت های اعدا
مونده کبودی رو تن ما
از مادرم دارم نشانی ، بی تو شده قدم کمانی
سرم شکسته مثل بابا
******
زینب و دست بسته ، دخت علی و بازار
من بودم و نامحرم ، وای از این همه آزار
هستی خواهر ، تو رفتی و شد ، همدم من تازیونه
قصه ی شام و ، مجلس شادی ، خواهرتو می سوزونه
تشت طلا بود و سر تو ، پرسید از من دختر تو
زهرا مگر نیست مادر تو
با سینه ای آتش گرفته ، با غصه های نا شنفته
از تو جدا شد خواهر تو
شاعر : محمد مهدی روحی
- یکشنبه
- 12
- مهر
- 1394
- ساعت
- 13:36
- نوشته شده توسط
- مجید قنبری
- شاعر:
-
محمد مهدی روحی
ارسال دیدگاه