عمو جانم حسین ، اجازه بده تا برم
مددی بکن سرورم ، وای وای وای
منم چو اکبرت ، فدایی بشم پیش روت
به فدای یک تار موت ، وای وای وای
وای ، اجازه بده ای عمو جون
وای ، که من هم برم سوی میدون
وای ، عموجان حسین جان
******
فتادم از فرس ، بالا نمی یادش نفس
عمو به فریادم برس ، وای وای وای
ببین غلطان شدن ، سنگها میون خون من
تو این حنابندون من ، وای وای وای
وای ، عسل خوردم از دست پاکت
وای ، شدم آخرش سینه چاکت
وای ، عموجان حسین جان
شاعر : ابوالفضل آلوئیان
- چهارشنبه
- 15
- مهر
- 1394
- ساعت
- 5:55
- نوشته شده توسط
- حمید
- شاعر:
-
ابوالفضل آلوئیان
ارسال دیدگاه