چشم که وا کردمو دنیا دیدم
دل بابام سوخت و ، من و آورد واسه تو سینه زنم کرد
پیرهن مشکى که من پوشیدم
مادر تو دوخت و ، دخترت رقیه آورد و تنم کرد
من که با سینه زنات مأنوسم
تُربت و میبوسم، نوکرت غیر یه کربلا چى میخواد؟
کل سال شور محرم دارم
یه برات کم دارم ، ببینیم تا که امام رضا چى میخواد
اون حسینه ، اگه یکى به فکرم باشه
اون حسینه ، رگ خوابم توى دستاشه
اون حسینه ، که عرش خدا پایین پاشه
یا اباعبدالله ، خیلى دوست دارم
******
حرم تو حرم الله است حسین
کعبه ى ماست حسین ، خدا هم مستمع پا روضه هاته
تا که اسم تو میاد اى آقا
توى روضه ام اما ، فکر و ذکرم پیش ایوون طلاته
کنارت راه سعادت بازه
روضه ات انسان سازه ، این همه شهید و هییت تو ساخته
اگه ما شدیم مقیم روضه ات
خدا روز خلقت ، تک تک ما رو با تربت تو ساخته
اون حسینه ، که قلبم واسه اون موقوفه
اون حسینه ، حواسش به گداش معطوفه
اون حسینه ، رقیه اش به کرم معروفه
یا اباعبدالله ، خیلى دوست دارم
******
زشت میبینم بی غمت زیبا رو
چون خدا دنیا رو ، آفریده بر اساس ماتم تو
قصه از اینجا شروع شد آقا
به تن نوکر ها ، نمیاد به جز لباس ماتم تو
تو که تو قلب ما ماوا کردی
چی با دل ها کردی ، هییتتات شبیه کربلا شلوغه
شب جمعه ها تو صحنت غوغاست
مادر تو اونجاست ، که دور ضریح کربلا شلوغه
اون حسینه ، که پای علمش میمیرم
اون حسینه ، واسه محرمش میمیرم
اون حسینه ، ایشالا حرمش میمیرم
یا اباعبدالله ، خیلى دوست دارم
شاعر : میثم میرزایی
- پنج شنبه
- 16
- مهر
- 1394
- ساعت
- 15:7
- نوشته شده توسط
- حمید
- شاعر:
-
میثم میرزایی
ارسال دیدگاه