من اکبر پهلوانم ، هستم شبیه پیمبر
فرزند خون خدایم ، از نسل زهرا و حیدر
من اکبرم اکبرم من
دل از همه می برم من
******
یادم نرفته نگاه پر از تمنای بابا
دیدم فتاده به لرزه ، از غصه ام پای بابا
من میروم سمت میدان ، بابا به دنبالم آید
از اشک چشمان بابا ، آه از نهادم برآید
قسمت نشد تا بمیرم ، سر روی زانوی بابا
بابا عبایت بیاور ، شد پیکرم ارباً اربا
من اکبرم اکبرم من
دل از همه می برم من
******
وای از زمانی که نزد بابا جوانش بمیرد
دشمن کند شادمانی ، دیگر حسین برنخیزد
خونین شد از خون رویم ، روی پریشان بابا
عمه بیا یاری اش کن ، جان تو و جان بابا
بر روی جسمم چنین گفت ، بعد از تو لعنت به دنیا
دیدم عمو گریه می کرد ، از غصه ام مخفی اما
من اکبرم اکبرم من
دل از همه می برم من
شاعر : حسین رضائیان
- شنبه
- 18
- مهر
- 1394
- ساعت
- 8:41
- نوشته شده توسط
- حمید
- شاعر:
-
حسین رضائیان
ارسال دیدگاه