یادگار حسن ، تشنه لب عبداللهم
جان نثار ره مکتب ثاراللهم
در هوای عمو
جان فدای عمو
واغریبا ، واشهیدا
******
می کنم سر فدا ، به راه دین خدا
نشوم لحظه ای ، من ز عمویم جدا
بین ملولم عمو
کن قبولم عمو
واغریبا ، واشهیدا
******
بهر حفظ شرف ، به مرگ خود مایلم
هدیه ی من به تو ، دو دست ناقابلم
می کنم زمزمه
ای گل فاطمه
واغریبا ، واشهیدا
******
جای بابا بکش ، دست نوازش سرم
که دلم خون شده ، ز دوری دلبرم
این من و جان من
عهد و پیمان من
واغریبا ، واشهیدا
شاعر : محمد مبشری
- شنبه
- 18
- مهر
- 1394
- ساعت
- 9:18
- نوشته شده توسط
- حمید
- شاعر:
-
محمد مبشری
ارسال دیدگاه