السلام اي شاه تشنه لب کرب و بلا
السلام اي سلطان عالمين خون خدا
بارون ميباره از چشمام، بي تاب حرم من ديونه شدم ديدم باز خواب حرم
از بس حرم حرم گفتم و سينه زدم شد صحن سينه ام با عشقت قاب حرم
بوي سيب حرم مياد / اشک از چشم ترم مياد
وقت مرگم مطمئنم / آقا بالا سرم مياد
سلطان عالمین ضربان دلم حسين 2
السلام اي شاه بي کفن کرب و بلا
السلام اي سردار بي سر عرش خدا
هر چي دارم آقا از لطف شما دارم فداي تار موت همه ايل و تبارم
نذر مادرمه اينکه سينه زن شدم ایشالله وقت مردن سر رو پات میذارم
روزيمو از شما ميخوام/ گرچه عبدي بي سرو پام
لطفت هميشه يارمه/ فخرم اینه که با شمام
سلطان عالمین ضربان دلم حسين 2
شاعر : حسین رحمانی
- یکشنبه
- 19
- مهر
- 1394
- ساعت
- 14:7
- نوشته شده توسط
- مجید قنبری
- شاعر:
-
حسین رحمانی
ارسال دیدگاه