شده آوای جان من به آه و چشم گریان
میا كوفه میا كوفه حسین جانم حسین جان
من از دار العماره ، كنم بر تو اشاره ، به زخم بی شماره
حسین جانم حسین جان
******
به راه عشقت ای مولا ز جانم دل بریدم
به غیر از طوعه در كوفه جوانمردی ندیدم
دل من بی شكیب است ، وَ دردم بی طبیب است ، سفیر تو غریب است
حسین جانم حسین جان
******
الا ای لاله تو آخر شوی پرپر حسین جان
تو آیی در همین كوفه ولی با سر حسین جان
گل خیرالنسایی ، به عالم مقتدایی ، هلال نیزه هایی
حسین جانم حسین جان
شاعر : حاج امیر عباسی
- سه شنبه
- 21
- مهر
- 1394
- ساعت
- 12:58
- نوشته شده توسط
- حمید
- شاعر:
-
امیر عباسی
ارسال دیدگاه