من موندم با یه حالتی نگات کردم
تو رفتی با یه حسرتی دعات کردم
از میدون با یه ناله ای صدام کردی
تا میدون تو پریشونی صدات کردم
میدون مثل کوچه و اکبرم مثل مادر
مقتل مثل کوفه و اکبرم مثل حیدر
ای آهوی رمیده از حرم
صید پریده ی بی پرم
غرق به خون علی اکبرم
چه خاکی شد بر سرم
------
از آهت یه نگاه شعله ور دارم
از حالت به خدا بابا خبر دارم
این جسم اربا ارباتو بگو باید
از رو خاک چطوری من آخه بردارم
جسمت پاره پاره شد کربلا غریبونه
ای کاش چیزی از تنت روی خاک جا نمونه
وای میرسه صدای خنده ها
وقتی میزنی تو دست و پا
مرگمو می خواستم از خدا
امون از این کربلا
--------
- جمعه
- 24
- مهر
- 1394
- ساعت
- 4:45
- نوشته شده توسط
- مجید قنبری
ارسال دیدگاه