گرد و غبار غم ارباب رو صورت ماه اومده
لباس مشکیمو بیارید محرم از راه اومده
مادرش فاطمه است بی قرار حسین
خواهرش زینبه سفره دار حسین
دل کی میدونه چرا اسیره
دامن اشکو چرا نگیره
از غم آقا چرا نمیره
دلی که صاحب داره برا عشقش بی قراره
من اومدم مادر خورشید روزی چشمامو بده
لباس مشکیمو بیارید محرم از راه اومده
ای دل اگه تنهایی چرا امشب بی صدایی
-------
بیرق و پرچم و چلچراغ و علم
اشک و آه و غم و نوحه ی محتشم
چاووش اشکا شنیده میشه
عشقی که دامش مثل آتیشه
تو دلمونه واسه همیشه
ای دل اگه حیرونی چرا با من نمیخونی
بی قراره هر کی تو عمرش
یه بار برات سینه زده
لباس مشکیمو بیارید محرم از راه اومده
- جمعه
- 24
- مهر
- 1394
- ساعت
- 7:51
- نوشته شده توسط
- حمید
ارسال دیدگاه