تو شبِ میلادِ زینب دلِ من آروم نداره
لبِ من خندون خدایا چشِ من بارون میباره
نه که یک بار ـ صد هزار بار ـ میگم مجنونِ امشبم
نه که امشب ـ صد هزار شب ـ میگم مجنونِ زینبم
یا زینب یا زینب مدد عقیلة العرب (۲)
همه میگن بیقراری سر و سامونی نداری
گاهی میخندی ولی از دو تا چشمات خون میباری
میگم امشب ـ غیرِ زینب ـ کس و کاری من ندارم
برا زینب ـ شبِ میلاد ـ جونم و هدیه میآرم
یا زینب یا زینب مدد عقیلة العرب (۲)
آخه زینب دختِ شاهِ خندق و بدر و حنینه
دختر زهرا اطهر خواهرِ آقام حسینه
توی مُلک ـ جود و رحمت ـ بانوی احساسه زینب
همه عاشق ـ ها میدونند ـ خواهرِ عباسه زینب
یا زینب یا زینب مدد عقیلة العرب (۲)
شاعر: حسن فطرس
- جمعه
- 27
- فروردین
- 1389
- ساعت
- 8:54
- نوشته شده توسط
- سید محسن احمدزاده صفار
- شاعر:
-
حسن ثابت جو
ارسال دیدگاه