میجوشه تو رگات والله
خون علی ولی الله
تا تو رو می بینم میگم
محمد رسول الله
طنین تو صدات نبوی
برق توی نگات علوی
اگه نباشی می میرم
قراره چی بیاد به سرم
میخوای بری برو پسرم
جلوتو من نمی گیرم
اهل یقین غلام تواند
تشنه لبای جام تواند
نداری اصلا تردیدی
جاریه داغ تو مثل رود
کاشکی علی یه آیینه بود
قد و بالاتو میدیدی
عشق الست من خداحافظ
عصای دست من خداحافظ
یاولدی علی علی جان
-----------
کنار جسم صد چاکت
چه جوری من بشم ساکت
شرمنده شد بابای تو
از لبای عطشناکت
بوسه از این لبا می چینم
تنتو تو عبا می چینم
چی به روز تو آوردند
چه گریه داره رفتن تو
نیزه ها بوسیدند تنتو
هر تیکه شو یه جا بردند
منت تو جوون میکشم
لخته ی خون بیرون میکشم
من از دهان تو بابا
کسی با بی خیالی نرفت
نیزه ای دست خالی نرفت
از سر خوان تو بابا
دیدی شکست من خداحافظ
عصای دست من خداحافظ
یاولدی علی علی جان
--------
بردن این بدن که من
کنار اون بی سامونم
یه عده ی دیگه هم میخواد
یه نفری نمیتونم
کنار نعش تو می مونم
روضه ی مادرو می خونم
خود به خودی عزیز من
کتاب روضه ها بودی و
کعبه ی کربلا بودی و
دوره شدی عزیز من
این سری که شکافته شده
جگری که شکافته شده
میسوزونه سراپامو
به داد اکبرم برسید
جوونای حرم برسید
ببرید اربا اربا مو
تموم هست من خداحافظ
عصای دست من خداحافظ
یاولدی علی علی جان
------------
- شنبه
- 25
- مهر
- 1394
- ساعت
- 12:51
- نوشته شده توسط
- مجید قنبری
ارسال دیدگاه