داغت نبینم
برو به میدان ای مه جبینم  الهی اکبر داغت نبینم
نثار رزمت باد آفرینم   الهی اکبر داغت نبینم
یل رشیدم عاشق ترینم  الهی اکبر داغت نبینم
ببین اسیر قوم لعینم   الهی اکبر داغت نبینم
******
عزیز جانم ای نور دیده
ببین که بابا در غم تنیده
لباس رزمت بر تن بپوشان
زمان میدان رفتن رسیده
شوم فدایِ قدّ و جمالت
برو به میدان بینم جدالت
بزن به دشمن با تیغ و شمشیر
که گفته مادر شیرم حلالت
به این رشادت    فَتَبارک الله
به این شهامت    فَتَبارک الله
به این شجاعت     فَتَبارک الله
به قدّ و قامت     فَتَبارک الله
برو به میدان ای مه جبینم  الهی اکبر داغت نبینم
******
زلالِ چشمم ریزم به پایت
به جنس قلبم دوزم لوایت
نگاه عمه داری بدرقه
دلاورِ من گردم فدایت
اگر نباشد مادر کنارت
که نازد این جا بر اعتبارت
ولی علی جان بنگر که عمّه
ستاید از دل بر این وقارت
به این رشادت    فَتَبارک الله
به این شهامت    فَتَبارک الله
به این شجاعت     فَتَبارک الله
به قدّ و قامت     فَتَبارک الله
برو به میدان ای مه جبینم  الهی اکبر داغت نبینم
******
جوان لیلا ای شبه احمد
نما تو یاری دین محمد
به جسم و جانت با شور و احساس
فدا نما بر این عشق سرمَد
حنا ببندم دامادیِ تو
تبارک الله این شادیِ تو
اگر که جانت آید به پرواز
مبارکت باد آزادیِ تو
به این رشادت    فَتَبارک الله
به این شهامت    فَتَبارک الله
به این شجاعت     فَتَبارک الله
به قدّ و قامت     فَتَبارک الله
برو به میدان ای مه جبینم  الهی اکبر داغت نبینم
******
اگر به میدان در خون نشینی
به جز سنان بر ابرو نبینی
شوی به تیر و نِی ارباً اربا
نمی کشم آه آتشینی
علی به میدان رفت و رجزخواند
سپاه کوفه را می هراساند
به جنگ دشمن با سروری رفت
به عهد و پیمان تا بذل خون ماند
به این رشادت    فَتَبارک الله
به این شهامت    فَتَبارک الله
به این شجاعت     فَتَبارک الله
به قدّ و قامت     فَتَبارک الله
برو به میدان ای مه جبینم  الهی اکبر داغت نبینم
******

شاعر : محمدرضا سروری