تنهات نبینم ای غریب فدای اون اشک چشات
ببینی که اومد داداش فدایی های بچه هات
سپاه خواهراومده با اسبهای زین شده
تا که بگیره داد تو از مردم نفرین شده
هدیه هامو قبول کنو ، رؤیاهامو نکن سراب
به روزگار سرد من ، خورشید زندگی بتاب
بزار که حرفای دلم ، نگفته باقی بمونه
دردای چندین ساله مو ، جز تو کسی نمی دونه
*****
از داغ این نوجوونا فکر نکنی که می شکنم
تمام عالم می دونن یار همیشگی ت منم
تنها توی این داغه که نمی بینی گریه هامو
تمام زندگی م حسین فدای تار موی تو
بزار سرم بلند باشه ، مثل سرت رو نیزه ها
بزار که همراهت باشن ، عاشقتن این بچه ها
بزار که یاس پرپر ، میون گودالت باشن
بزار که نذر چشمای ، ناز علمدارت باشن
شاعر : احسان پیریابی
- پنج شنبه
- 14
- آبان
- 1394
- ساعت
- 14:44
- نوشته شده توسط
- حمید
- شاعر:
-
احسان پیریابی
ارسال دیدگاه