• دوشنبه 3 دی 03

حاج علی انسانی

شعر دهه فاطمیه -(گل، بر من و جوانی من گریه می‌کند)

14890
15


گل، بر من و جوانی من گریه می‌کند

بلبل به خسته جانی من گریه می‌کند

از بس که هست غم به دلم، جای آه نیست

مهمان به میزبانی من گریه می‌کند

از پا فتاده پا و ز کار اوفتاده دست

بازو به ناتوانی من گریه می‌کند

گل‌های من هنوز شکوفا نگشته‌اند

شبنم به باغبانی من گریه می‌کند

در هر قدم نشینم و خیزم میان راه

پیری، بر این جوانی من گریه می‌کند

گردون، که خود کمان شده، با چشم ابرها

بر قامت کمانی من گریه می‌کند

این آبشار نیست که ریزد، که چشم کوه

بر چهره‌ی خزانی من گریه می‌کند

فردا مدینه نشنود آوای گریه‌ام

بر مرگ ناگهانی من گریه می‌کند



شاعر : حاج علی انسانی

  • سه شنبه
  • 7
  • اردیبهشت
  • 1389
  • ساعت
  • 13:53
  • نوشته شده توسط
  • صدرایی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران