دلشوره داره خواهرت داداش بیا برگرد تو رو خدا برگرد
داره می میره دخترت داداش بیا برگرد تو رو خدا برگرد
تو این بر و بیابون، خیمه نزن حسین جون
خیلی غریبه این خاک، بچهات شده هراسون
حسین غریب مادر
یه سایه بون درست کنید برای شیرخواه خوابه تو گهواره
آب زیادی بردارید بارون نمی باره بارون نمی باره
ببین دل ربابه، شکسته مثل شیشه
اگه بمونی اصغر، شیش ماش تموم نمیشه
حسین غریب مادر
تموم ترسم از اینه که خیلی دیر بشه، سه ساله پیر بشه
تو بمونی تو قتلگاه خواهر اسیر بشه، سه ساله پیر بشه
بگو اگه می مونی، چه جور نفس بگیرم
چوری از رو نیزه، سرت و پس بگیرم
شاعر : محسن عرب خالقی
- شنبه
- 16
- آبان
- 1394
- ساعت
- 15:45
- نوشته شده توسط
- حمید
- شاعر:
-
محسن عرب خالقی
ارسال دیدگاه