پاشو علمدار حرم هنوز علمداری، هنوز علمداری
پاشو آوردم دستاتو علم رو برداری، هنوز علمداری
پاشو میخام بدونن، که کاشف الکروبی
پاشو میخام تو صحرا، علمتو ببینم
—
قربون چشم های قشنگت ای علمدارم، پاشو سپه دارم
برای چی در نمی آد دیگه صدای تو داداش فدای تو
می خوام که تیرو دربیارم از چشم های تو، داداش فدای تو
یه تیرمیون چشم، هزار تا توی سینه
رو فرقتم که جای عمود آهنینه
—-
تو میدونی که بعد تو چی به سرم می آد، چی به سرم میاد
خودم که هیچ به سر اهل حرم میاد، چی بر سرم میاد
خواهرمون به غیر از منو تو یار نداره
الان داره تو خیمه گوشواره در میاره
شاعر : محسن عرب خالقی
- شنبه
- 16
- آبان
- 1394
- ساعت
- 16:6
- نوشته شده توسط
- حمید
- شاعر:
-
محسن عرب خالقی
ارسال دیدگاه