• پنج شنبه 1 آذر 03


اشعار حضرت زینب(س)-اربعین -( قدم استــوار یا زینب )

2196
1

قدم استــوار یا زینب

عــزّت و افتخــار یا زینب

سمبل اقتدار یا زینب

نوحه ی گریه دار یا زینب

عمّه ی پیر و قد کمان زینب

غصّه ی صاحب الزّمان زینب

از خدا پر، تهی ز من زینب

مرتضــایی بــه شـــکل زن زینب

هم حسین است و هم حسن زینب

کعبه ی غصّه و محن زینب

با وقــارش پیمــبری کرده

مثل زهرا چه محشری کرده

دخـــتـــر اوّل امـــام عــلــی

داده اش اختــیار تام علی

کربلا فاطمه است و شام علی

لب اگر وا کند تمام علی

کوفه را بس که زیر و رو کرده است

مانــده ام خانــم است یا مرد است

کربـــلا غیــر او مـــدار نــداشت

مثل زینب به غم دچار نداشت

گر چه غیر از دو چشم تار نداشت

به کسی جز حسین کار نداشت

پلـک زد دید نور عیـنش نیست

عشق دیرینه اش حسینش نیست

کربـــلایی که باورش را برد

بــال پرواز بپّــرش را برد

قاسم و عون و اکبرش را برد

احترامات معـجرش را برد

بی ابالفضــل و بی مبارز شد

بی ابالفضل و بی محافظ شد

کربـــلایی که قامـــتش خم شد

نصف روزی که غم دمادم شد

ترس یک چیز داشت آن هم شد

بدنی پیــش چشــم او کـم شد

مرکبی پر ز زخم خون یال است

تشنه ای روی خاک گودال است

روی تل ناله زد دگر نزنید

به زمین خورده بر کمر نزنید

نیزه از پشت بی خـبر نزنید

از پس و پیــش آن قدر نزنید

ذره ای رحم دخترش اینجاست

نزنیدش، که مــادرش اینجاست

ای جماعت شکسته بال و پر است

دین ندارید او که یک نفر است

گرچه هر آمدی به قصد سر است

دور پــیراهنش شلـــوغ تر است

ضــربه ها از قـفا سری را برد

دستی از پشت معجری را برد

پــــای شــلاق در میــان آمد

از مــــیان حرامــیان آمد

یا علی گفت و نیمه جان آمد

مثل زهرا دوان دوان آمد

خیمه در ازدحام می سوزد

وای دارد امــام می سوزد

حـــرم با تـفاخــرش مــی سوخت

چشمهای تحیـرش می سوخت

رشته نخ های چادرش می سوخت

با صبوری دل پرش می سوخت

همه عالم فدای تکبیرش

شد نجات امام تدبیـرش

سربلندی که سر به زیر شده

دلش از این زمانه سیر شده

بی حسینش چقدر پیـر شده

ظاهـــرا گرچه او اسیر شده

یاد ســقا دلـش بهانه گرفت

علمش را به روی شانه گرفت

شد علمدار با وقـار خدا

روی دوشش گرفت بار خدا

مظهر صبر و اقتدار خدا

فصـــل پایــیــزی بـهــار خدا

قاری نی چه خواهری دارد

که مــقـام پیـمــبری دارد

طعم هجران چشیده برگشته

باغ گل رفته چیده برگشته

رنگ و روی پریده برگشته

این خمیده خمیده برگشته

غصه اش داغ عالمین شده

اربعینیست بی حسین شده

شاعر : حبیب نیازی

  • چهارشنبه
  • 27
  • آبان
  • 1394
  • ساعت
  • 6:17
  • نوشته شده توسط
  • حمید

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران