من سه ساله سند ظلم به آل اللهم
آسمان علی و آل علی را ماهم
بی سبب نیست اگر راه به دلها بردم
عشق را ارثیه از حضرت زهرا بردم
نوهء حیدرم و در رگ من خون علیست
این بزرگی و شجاعت همه مرهون علیست
من همانم که ز اشکم به فلک ولوله بود
پای من بسته به زنجیر غم و سلسله بود
من همانم که زدم ناله و کردم فریاد
آبروی اموی پیش همه رفت به باد
عشق را با هنر گریه ام آمیخته ام
شام را بر سر کفّار فرو ریخته ام
باب حاجات شدم جود و کرم کار من است
عمویم حضرت عباس نگهدار من است
شیعیان در تب و تابند علی جان مددی
غیرت شیعه شده غیرت حجربن عدی
سخن از نسل یزید بن معاویه شده
پای یک عدهء کم ، باز به سوریه شده
یادشان رفته که کاخ اموی گشت خراب
یادشان رفته شکست علوی بود سراب
شام ، امروز اگر صحنۀ درگیری هاست
مُنجر ، این قصّه به سر کوبیِ تکفیری هاست
وای اگر باز ، رگ حیدریم برخیزد
باز ، شامات به یک لحظه بهم می ریزد
برسانید به گوش سلفی ها سخنم
که علمدار دفاع از حرم عمه منم
عمه خود فاتح میدان عراق و شام است
فکر فتح حرمش فکر و خیالی خام است
عمویم حضرت عباس به ما حساس است
چارهء کار به دست قلم عباس است
شیعه تا هست کسی قصد تقابل نکند
ایستادیم ، بگو فکر چپاول نکند
پرچم گنبد عمه همۀ عزت ماست
نام عباس که آید سند قدرت ماست
کور خواندند ، حرم جای حرامی ها نیست
یک اشاره که کند حضرت سقّا کافیست
شاعر : مهدی مقیمی
- پنج شنبه
- 28
- آبان
- 1394
- ساعت
- 7:31
- نوشته شده توسط
- حمید
- شاعر:
-
مهدی مقیمی
فاطمه زهرا