• دوشنبه 3 دی 03

 محمود ژولیده

متن اشعار اسرا در شام-مجلس یزید ملعون -( چشمها بود و سرِ زادۀ زهرا در طشت )

6546
0

چشمها بود و سرِ زادۀ زهرا در طشت

زخمها بود و دل زینب کبری در طشت

خیزران بود و لب قاری قرآن ، یعنی:

خونِ لعلِ لب و دندان ثنایا در طشت

اُسرا در غل و زنجیر ، معذب ، مضطر

و سر نیزه نشین بود مجزّا در طشت

آنکه ابرار به دورِ سرِ او می گشتند

ریخت دورِ سرِ او خصم چه چیزا در طشت

سنگِ دروازه مبدل شده بر تیرِ نگاه

تهمت زشت کنیزی است معما در طشت

رفعِ تهمت ز حرم کرد ، سر خون خدا

داشت با آیۀ تطهیر چه غوغا در طشت

صوت قرآن برادر دل خواهر را برد

کرد سوزش همه را غرق تماشا در طشت

وه چه تکبیر نمازی به لبش داشت حسین

تا به امروز که دیده است مصلی در طشت

بین اطفال ، سه ساله ، به سرِ پنجه خود

خیره مانده ست به رخسارۀ بابا در طشت

آن مسیحی چو یقین کرد ، مسلمانی نیست

مدح می کرد سرِ خون خدا را در طشت

این سر فخر بشر ، زینت دوش نبی است

سر پاک پسر فاطمه حاشا در طشت

گاه مهمان تنور است و گهی ساکن دیر

گاه جای سر این سرور و مولا در طشت

یک طرف پرده نشین اهل و عیال سِتمند

یک طرف آل علی مضطرب ،  اما درطشت

جگر پاره ، دل خسته ، سر ببریده

همه اینهاست مهیایِ مهیا در طشت

شاعر : محمود ژولیده

  • یکشنبه
  • 1
  • آذر
  • 1394
  • ساعت
  • 6:33
  • نوشته شده توسط
  • حمید

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



حسین منتظر

کتابی
بسیارحرکت موفیدیست

شنبه 28 مهر 1397ساعت : 13:45

ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران