صبری کنید این کشته ها را می شناسم
جاماندگان نینوا را می شناسم
من زادهء زهرا علی بن الحسینم
هم زخمها را هم شفا را می شناسم
گرچه شناسایی کمی سخت است اما
من دو یتیم مجتبی را می شناسم
این پیکر مُثله که مانده روی خاک و
رفته سرش بر نیزه ها را می شناسم
از عمه جانم مانده اینجا یادگاری
طفلان اویند این دو تا را می شناسم
از علقمه بوی عمو جانم می آید
ای قوم بوی آشنا را می شناسم
من تک تک این تکه تکه ، جسم های
از هم جدا ، از سر جدا را می شناسم
یک پیرهن حتی نماند از یوسف اما
من یوسف کرببلا را می شناسم
دفنش بدون بوریا امکان ندارد
من پیکر خون خدا را می شناسم
بر جسم بابای غریبم یک نشانی است
بر سینۀ او جای پا را می شناسم
شاعر : مهدی مقیمی
- یکشنبه
- 1
- آذر
- 1394
- ساعت
- 14:11
- نوشته شده توسط
- حمید
- شاعر:
-
مهدی مقیمی
ارسال دیدگاه