لالا لالا نیلوفر من
نسوزان قلب مضطر من
بخواب آروم ای اصغر من لالایی
از این غصه گریه ام می گیره
که لب هات مثل یه کویره
الهی که مادر بمیره لالایی
دریایی ولیکن لبات از عطش خشکیده
چقدر مادر از گریه هات رنجیده
چه زجری کشیده
تلضی تو سوزونده قلبمو
چطور ببینم این چشم پرغمو
چطور ببینم این درد ماتمو
لالا لالایی ای اصغر رباب
-----
نبینم مادر مضطری تو
نبینم پاره حنجری تو
رو دست بابا بی سری تو لالایی
می ترسم از تو سر بگیرن
تو رو از من آخر بگیرن
خوشی رو از مادر بگیرن لالایی
بی آبی شده آتیش و قلبمو سوزونده
باید کم کم از هم جداشیم اصغر
که چیزی نمونده
چیزی نمونده پرپر بشی علی
چیزی نمونده بی سر بشی علی
باعث مرگ مادر بشی علی
لالا لالایی ای اصغر رباب
- دوشنبه
- 2
- آذر
- 1394
- ساعت
- 15:44
- نوشته شده توسط
- حمید
ارسال دیدگاه