• دوشنبه 5 آذر 03


اشعار حضرت علی اکبر سلام الله علیه -( من کیستم امام حسین مکرمم )

1651
2

من کیستم امام حسین مکرمم

بر اهل بیت حضرت عباس دیگرم

مشهور گشته ام به علی اکبر حسین

نجل ولی ام از ولی الله اکبرم

زیباتر از تمام شهیدان کربلا

پرپرتر از تمامی گل های پرپرم

پوشیده شد ز خون جبین ماه عارضم

پاشیده شد چو دانه ی تسبیح پیکرم

قرآن شانه ی سه امام بزرگوار

کز تیغ آیه آیه شده پای تا سرم

روزی که چشم خویش گشودم در این جهان

عشق حسین موج زد از شیر مادرم

لیلا هنوز شیر به کامم نریخته

گرداند دور یوسف زهرای اطهرم

---

آیینه ی محمدم و جان سه ولی

نام مرا نهاده ولی خدا علی

---

خون من است آب گلستان کربلا

زخم من است لاله ی بستان کربلا

پیش از شب ولادت خود پر گشوده ام

معراج رفته ام ز بیابان کربلا

آن لحظه ای که از دهنم می چکید خون

لب بر لبم نهاد سلیمان کربلا

یوسف به تخت سلطنت مصر تکیه زد

در خون نشست یوسف کنعان کربلا

با خون حنجرم بنویسید روی خاک

پاشیده شد ز هم تن مهمان کربلا

از چشم آسمان ولایت ستاره ریخت

تا ماهش اوفتاد به میدان کربلا

یک ماه پاره با بدن پاره پاره اش

گم گشته است در دل طوفان کربلا

سروی که غرق بود به گل بوسه ی حسین

گردید نقش خاک بیابان کربلا

---

درد فراق من پدرم را غریب کرد

از اهل بیت غارت صبر و شکیب کرد

---

دامان قتلگه شده بیت الحرام من

سعی و صفا و مروه و رکن و مقام من

رویم همیشه سوره ی نور حسین بود

پامال گشت حرمت من احترام من

کردند قطعه قطعه تنم را چو برگ گل

وقتی شناختند علی هست نام من

ای اهل کوفه عاطفه و رحمتان  کجاست

کمتر کنید خنده به اشک امام من

کردم به اهل کوفه نصیحت هزار حیف

باران سنگ بود جواب کلام من

در موج خنده های عدو داد می زنم

بابا رسان به گریه کنانم سلام من

دور حسین گشته و قربانی اش شوید

این است بر تمام جوانان پیام من

بابا همین که لب به لب من نهاد دید

خون گلوی من شده جاری ز کام من

---

زهرا نظر بر این تن صد چاک می کند

خون از لبم به چادر خود پاک می کند

---

ای سینه ی شما همه جا نینوای من

مثل حسین گریه کنید از برای من

تا آخرین نگاه پسر را کند نگاه

خون پاک می کند پدر از چشم های من

بر زائرین تربت پاکم خبر دهید

پایین پای یوسف زهراست جای من

خواهم دوباره یاابتا سر دهم ولی

خون گلو به حنجره بسته صدای من

تنها نه ای پدر بدنم در کنار توست

با توست همسفر سر از تن جدای من

مثل زره تمام تنم چشمه چشمه شد

از بس رسیده نیزه به سر تا به پای من

هر جا که گشت نقش زمین سرو قامتی

یاد آورید از من و قد رسای من

تا مهدی انتقام نگیرد ز قاتلم

گرید هماره نسل جوان در عزای من

  • دوشنبه
  • 2
  • آذر
  • 1394
  • ساعت
  • 15:50
  • نوشته شده توسط
  • حمید

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران