• دوشنبه 3 دی 03


اشعار حضرت علی اکبر سلام الله علیه -( گمان مدار که گفتم برو دل از تو بریدم )

1757
2

شب هشتم  

(واحد-حضرت علی اکبر سلام الله علیه)

گمان مدار که گفتم برو دل از تو بریدم

 نفس شمرده زدم همرهت پیاده دویدم

محاسنم به کف دست بود و اشک به چشمم

گهی به خاک فتادم گهی ز جای پریدم

دلم به پیش تو جان در قفات دیده به قامت

خدای داند و دل شاهد است من چه کشیدم

دو چشم خود بگشا و سوال کن که بگویم

ز خیمه تا سر نعش تو من چگونه رسیدم

ز اشک دیده لبم تر شد آن زمان که به خیمه

زبان خشک تو را در دهان خویش مکیدم

نه تیغ شمر مرا می کشد نه نیزه ی خولی

زمانه کشت مرا لحظه ای که داغ تو دیدم

هنوز العطشت می زد آتشم که ز میدان

صدای یاابتای تو را دوباره شنیدم

سزد به غربت من هر جوان و پیر بگرید

که شد به خون جوانم خضاب موی سفیدم

www.emam8.com دانلود سبک

  • دوشنبه
  • 2
  • آذر
  • 1394
  • ساعت
  • 16:33
  • نوشته شده توسط
  • حمید

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران