• جمعه 2 آذر 03


اشعار حضرت قاسم ابن الحسن سلام الله علیه -( عشق را در بر کشید )

1703
0

شب ششم  

(حضرت قاسم ابن الحسن سلام الله علیه)

عشق را در بر کشید

از جگر آهی برای غربت دلبر کشید

از کف پای عمو

سرمه ای برداشت  و بر روی چشم تر کشید

گفت احلی من عسل

شربت عشق حسین ابن علی را سر کشید

روضه ام آغاز شد

بر زمین هی پا کشید و قد کشید و پر کشید

مرکبی با نعل خود

قد او را چون عمو عباس آب آور کشید

داغ فرزند حسن

دست مقتل را گرفت و تا به پشت در کشید

قصه را از سر گرفت

پهلوی قاسم شکست و روضه ی مادر گرفت

قلب پیغمبر شکست

عاقبت از ساقه ی خود غنچه ای پرپر شکست

بار شیشه داشت و

سنگی آمد حیف بار شیشه اش آخر شکست

چادرش آتش گرفت

مادر افتاد و در افتاد و دل حیدر شکست

روضه کم کم باز شد

مرد نامردی رسید و با لگد زد در شکست

ضربه را با ضرب زد

شک ندارم استخوان پهلوی مادر شکست

خورد پیشانی به در

آن قدر محکم که با آن ضربه شاید سر شکست

در میان شعله ها

یاحسینی گفت مادر رفت روضه کربلا

هم بدن سالم نماند

هم دل ارباب بی غسل و کفن سالم نماند

با حساب تیرها

پیکرش مانند تابوت حسن سالم نماند

با حساب تیرها

آه حتی تار و پود پیروهن سالم نماند

با حساب تیغ ها

چون به تن جوشن نبود اعضا به تن سالم نماند

با حساب سنگ ها

چیزی از ابرو و دندان و دهن سالم نماند

با حساب نعل ها

هیچ یک از استخوان های بدن سالم نماند

پیکری باقی نماند

خود روی سر نبوده پس سری باقی نماند

www.emam8.com دانلود سبک

  • سه شنبه
  • 3
  • آذر
  • 1394
  • ساعت
  • 15:52
  • نوشته شده توسط
  • حمید

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران