ای پسر حیدر و زهرا حسن(ع)
ای به کرم فاقد همتا حسن (ع)
جلوه ی حسنت همه عالم گرفت
شهره ی بر یوسف زهرا حسن
قبر تو بی شمع وچراغ وغریب
خاک بقیعت شده ماوا حسن
صلح تو بانی قیام حسین(ع)
صالح مظلوم به دنیا حسن
بهر غریبی تو این بس بود
گفته خودی زخم زبانها حسن
گر که خیانت به سپاهت نبود
فتح تو می گشت مهیا حسن
زخم به پای تو بزد خارجی
چون تو شدی اهل مدارا حسن
زهر جفا بر تو بداد همسرت
دشمنیش کرد هویدا حسن
ای بفدای دل خونی تو
جان ودل جمله احبا حسن
خواهر تو شیون وزاری نمود
دید چو آن پاره جگرها حسن
قاسم وعبدالله تو حاضرند
گریه کنان غرق تماشا حسن
دفن تو در پیش پیمبر نشد
خصم علی عامل دعوا حسن
پیکر بی جان تو آماج تیر
شد زسوی دشمن رسوا حسن
آه از آن لحظه که از جای تیر
شد گل خون ازتو شکوفا حسن
اینهمه مظلومیت ای مجتبی
شد شرری بر دل زهرا(س)حسن
شاعر : اسماعیل تقوایی
- شنبه
- 14
- آذر
- 1394
- ساعت
- 13:24
- نوشته شده توسط
- سید محسن احمدزاده صفار
- شاعر:
-
اسماعیل تقوایی
ارسال دیدگاه