وقتی بنای خلقت دل را گذاشتند
آن را به عشق روی تو شیدا گذاشتند
هر دل که مایل قَدِ سرو تو دلبر است
بهرش کنار، جنّت اعلیٰ گذاشتند
بعداز دو ماه گریه ی ما بهرکربلا
اذنی برای گریه به آقا گذاشتند
تا گریه کن به داغ عزای حسن شدم
این آبرو ذخیره ی عقبیٰ گذاشتند
هرکس که پای غربت تو سینه میزند
در طالعش سعادت فردا گذاشتند
"با صد امید حامی مادر شدی ولی"
داغ غمی ز کوچه به دلها گذاشتند
دستی پلید آمد و رویی کبود شد
آنجا بنای خونجگری را گذاشتند
آن کوچه بود قاتل تو، آن غم عظیم
روزی که بر غرور شما پا گذاشتند
خواندی تو روضه در دم آخر ز کربلا
روزی شبیه روز دهم نیست ای خدا
شاعر : وحید دکامین
- چهارشنبه
- 18
- آذر
- 1394
- ساعت
- 14:34
- نوشته شده توسط
- حمید
- شاعر:
-
وحید دکامین
ارسال دیدگاه